منابع اصلی:
وسائل الشيعه / ج3 / ص 221 / بَابُ اسْتِحْبَابِ اتِّخَاذِ النَّعْشِ لِحَمْلِ الْمَيِّتِ وَ يَتَأَكَّدُ فِي الْمَرْأَة
منابع فرعی:
متن داستان: در آخرين روزهاى زندگى ، زهراى مرضيه علیها السلام به اسماء دختر عميس فرمودند:اسماء! من اين عمل را زشت مىدانم كه (جنازه را روى چهار چوب مىگذارند و پارچهاى روى جناره زنان مى اندازند، به سوى قبرستان مىبرند) زيرا اندام او از زير پارچه نمايان است و هر كسى از حجم و چگونگى او آگاه مىشود. اسماء گفت :من در حبشه چيزى ديدم ، اكنون شكل آن را به شما نشان میدهم . آنگاه چند شاخ هتر خواست و شاخه ها را خم كرد و پارچه اى روى آنها كشيد. به صورت تابوت كنونى درآورد. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: چه چيز (تابوت) خوبى است . زيرا جنازه اى كه در ميان آن قرار گيرد تشخيص داده نمىشود كه جنازه زن است ، يا جنازه مرد. آرى زهراى اطهر سلام الله علیها راضى نبودند حتی پس از مرگ نيز نامحرمى حجم بدان ایشان را ببيند.
متن عربی: عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَنَّ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ لَهَا إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ إِنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقُلْتُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ- أَنَا أَصْنَعُ لَكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ- قَالَتْ فَدَعَوْتُ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَبَسْتُهَا ثُمَّ طَرَحْتُ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ فَإِذَا مِتُّ فَاغْسِلِينِي أَنْتِ إِلَى أَنْ قَالَ فَلَمَّا مَاتَتْ ع غَسَّلَهَا عَلِيٌّ وَ أَسْمَاءُ.
خلاصه داستان: نگرانی حضرت زهرا سلام الله علیها از نمایان بودن حجم بدن مبارکشان در زمان تشییع و درست کردن تابوتی با چوب توسط اسماء