طوقی و زیرک

داستان درباره ی موشی به نام زیرک است که در حال غرق شدن در آب بوده و کبوتری به نام طوقی او را نجات می‌دهد. موش به طوقی می‌گوید هر وقت به کمک احتیاج داشتی من را خبر کن. روزی صیادی برای شکار طوقی و پرندگان دیگر توری را روی زمین پهن می‌کند و دانه های زیادی را روی آن می‌ریزد. طوقی و دوستانش در بند صیاد گرفتار می‌شوند. طوقی به دوستانش می‌گوید همه باید باهم به یک طرف پرواز کنیم. آن‌ها با هم بال می‌زنند و قدرتشان زیاد می‌شود و تور را از زمین بلند می‌کنند. طوقی به یاد موش می افتد و از دوستانش می‌خواهد تا به سمت خانه موش پرواز کنند. موش با جویدن تور کبوترها را نجات می‌دهد

خوب

نویسنده به خواننده یاد می‌دهد که باید به دیگران کمک کند. کمک کردن طوقی به موش باعث دوستی این دو حیوان شد و وقتی طوقی و دوستانش در بند صیاد گرفتار شدند با همفکری و رهبری طوقی توانستند از دست صیاد نجات پیدا کنند و در نهایت موش به کمک آن‌ها آمد و توانست آنها را نجات دهد.